حدیثی که خیلی خوشم اومد ازش

ما دارایی با ارزشی به نام قرآن داریم و باید قدر اون رو بدونیم ،

قرآن بخونید نه یک بار نه دوبار فقط بخونید ، قرآن هدیه ای به حق از طرف خدا از لوح محفوظ خداست

قرآن بخونید یک دور کامل اون رو هر روز مطالعه کنید تاکید من این هست که ترجمه اون رو هر روز به طور پیگیر مطالعه کنید کتاب جالبی هست ، این کلام خداست و بسیار با ارزش هست .

ما قرآن رو داریم ، " قرآن " ما قرآن داریم . اگر این رو بتونیم بفهمیم و اگر همین الان برگردیم و حق اون رو به جا بیاریم و اون رو متروک نکنیم و ترجمه اون رو در مغزمون حک کنیم . ما قرآن رو داریم و خدای قرآن ما عقبیم از خودمون عقبیم ، من فهمیدم تو چی استعداد دارم . ..... تازه بعد از این همه فهمیدم اعتقاد درست چی هست الان درستترین کار این هست که هر روز قرآن مطالعه کنم .

من استعدادم تو "دین" هست باید تو همین زمینه کار میکردم نباید میرفتم مهندسی چون اون شکل و ظاهر قشنگ جاش رو داد به مطالب خشک و بی روح ، از نمره های خودم باید حدس میزدم از درس خودم و از اتفاق هایی که تو زندگیم برام افتاد باید میفهمیدم که راهی که من انتخاب باید میکردم دین بود . باید همین راه رو میرفتم الان از ترس این که پدر و مادرم ناراحت بشند این رو به زبون نمیارم . چی بگم که خیلی دیر فهمیدم . الان 30 سالم هست کی میخوام بشینم تحصیل کنم جوانیم و هدر دادم

قرآن به من تسکین میده تازه فهمیدم تو چی استعداد دارم و باید چی رو مطالعه کنم .

حتی داییم هم خواب دیده بود اومد برام تعریف کرد من سوره حمد رو داشتم تعریف میکردم ، احساس میکنم تلپی از یک جا محکم با مخ خوردم زمین ! خیلی سرنوشت بدی دارم خواستم راه روحانی شدن رو انتخاب کنم مادرم مخالفت کرد ، پدرم مخالف بود ، بارها با این صحنه مواجه شدم

من اگر روحانی میشدم  از اینایی نمیشدم که سخنرانی میکنند کارم فقط درس و بحث بود یک دقیقه ول نمیکردم تا در نمی  آوردم ول کن نبودم . استعدادم هم تو همین بود خدا علامت هم داد بهم همین بود .  من نفهمیدم ........ من علامت خدا رو نفهمیدم شدم این ............. الان جواب سوالم رو گرفتم اگر این نبود از خدا میخوام یک سدی در برابر من قرار بده تا من رو از جهل دربیاره و جواب من رو بده .

من استعداد داشتم و خودم نمیدونستم !  فهمیدم این وبلاگ به هدف خودش رسید .  کار من دین هست . استعداد من دین هست .

تازه فهمیدم تو چی استعداد دارم ، علیرغم مخالفت پدر و مادرم که این چیزها رو ارزش نمیدونستند .... فکر میکنم باید همین راه رو برم .