استرس مرگ

همین الان که دارم این رو مینویسم تو این فکرم که بعد از مرگم چه اتفاقی برام میفته . نمیتونم بهش فکر نکنم و بیخیال باشم دوست دارم اتفاقای خوب برام بیفته ، من آدم عذاب کشیدن نیستم آدم تحمل کردن نیستم بهم فشار بیاد طاقتم از بین میره . گناه زیاد کردم الان تو فاز گناه نیستم فکر کنم حق الناس هم گردنم هست فکر آبروی آدمهای زیادی رو بردم ارادی یا غیر ارادی که به خاطر همین ممکنه خدا پوستم رو بکنه البته آبروی خودم رو هم بردم واسه یه آدم ۳۱ ساله حجم اتفاق هایی که برام افتاد خیلی زیاد بود اون موقع نمیفهمیدم و اصلاً بهش فکر نمیکردم فقط اقدام میکردم وقتی فهمیدم دست برداشتم . این که چجوری میخوام بمیرم یا خدا چه بلایی میخواد سرم بیاره و این که چطور من این کار رو انجام دادم که خیلی عجیب بود و اصلاً آیا من این حق رو داشتم که این کار رو بکنم اینها همه مایه سوال هست . واقعاً نگران هستم